بلاک چین ها قرار نیست مکان دیگری را برای بانک های بزرگ برای اعمال هزینه های جدید به کاربران ارائه دهند.
فقط یکی از داستان های زیر درست است، اما یک روز همه آنها به یک اندازه خنده دار به نظر می رسند.
عنوان، 1896:
مالک Wagoneer & Sons، یک تولید کننده پیشرو کالسکه، اعلام کرد که برای بهبود فرآیند تولید خود، ماشین جدیدی به نام “موتور احتراق داخلی” را به کار گرفته است. مالک می گوید: «موتورهای گازی قدرتمند اما خطرناک هستند. ما از آنها برای ساخت واگن های بهتر استفاده خواهیم کرد.
عنوان، 1918:
انجمن شمع سازان آمریکا ابتکار جدیدی را برای برق رسانی به فرآیند ساخت شمع اعلام کرده است. او معتقد است که الکتریسیته برای روشنایی بسیار خطرناک است، اما می توان از آن برای ساخت شمع های ارزان تر استفاده کرد.
سرفصل، 1989:
خدمات پستی ایالات متحده فناوری جدیدی به نام “اینترنت” را برای سرعت بخشیدن به مرتب سازی و توزیع نامه ها و کارت پستال ها اتخاذ خواهد کرد.
سرفصل، 2022:
مدیر عامل یک بانک سرمایه گذاری بزرگ استدلال می کند که بلاک چین، فناوری اختراع شده برای حذف واسطه های قدیمی مانند بانک ها، به بهترین وجه توسط این واسطه ها برای بهبود تدریجی روش های قدیمی خود استفاده می شود.
این آخرین عنوان خلاصهای از مقالهای است از دیوید سولومون، مدیرعامل گلدمن ساکس، که استدلال میکند بلاک چینهای خصوصی که توسط واسطههای تنظیمشده توزیع میشوند، سودمندتر از ارزهای دیجیتال هستند. این آخرین تکرار استدلال “بلاک چین، نه بیت کوین” است که سال ها شنیده ایم. معمولاً با فهرستی از اینکه چرا چیزهایی مانند بلاک چین های عمومی یا امور مالی غیرمتمرکز (DeFi) خطرناک هستند شروع می شود و با این نتیجه پایان می یابد که فقط ساکنان باید مجاز به استفاده از این فناوری باشند. اما تاریخ اینگونه نیست.
هر فناوری تحول آفرین به عنوان “ناکارآمد و خطرناک” شروع می شود. اولین ماشینها اغلب خراب میشدند و یکی از اولین کاربردهای عمده برق اعدام زندانیان بود. افراد و شرکت هایی که در ابتدا از فناوری جدید استفاده می کنند نیز مشکوک هستند. اکثر شرکت های خودروسازی که 100 سال پیش ظهور کردند شکست خوردند و توماس ادیسون حیوانات را با برق گرفت تا رقبای خود را بد جلوه دهد. اما فناوری خوبی که مشکلات مهم را حل می کند همچنان برنده است.
اگر منصف باشیم، زمانی بود که فکر میکردم بلاک چینهای خصوصی یک راهحل مفید، هرچند پیش پا افتاده هستند – نه بهعنوان جایگزینی برای رمزارز، بلکه بهعنوان راهحلی که میتوانست به طور موازی تکامل یابد. سه سال پیش به شما میگفتم یک بانک امروز میتواند از یک شبکه خصوصی برای کاهش ناکارآمدیهای داخلی استفاده کند، در حالی که فردا یاد میگیرد چگونه با شبکههای عمومی تعامل داشته باشد.
اما من اشتباه می کردم. علیرغم تلاش بسیار زیاد، تنها چیزی که زنجیرههای خصوصی تاکنون به آن دست یافتهاند، عناوین چشمگیر و سپس شکستهای چشمگیرتر بوده است. اگرچه صدها میلیون دلار در بسیاری از آنها سرمایه گذاری شده است، من نمی توانم یک نمونه از یک پروژه شرکتی را پیدا کنم که کار مفیدی انجام داده باشد. فهرست شکست های حماسی هر هفته بیشتر می شود.
مربوط: از FTX بیاموزید و سرمایه گذاری در حدس و گمان را متوقف کنید
اولین مشکل در هر شبکه خصوصی، حرامکردن نقطه رمزنگاری است، یعنی حذف واسطههایی مانند بانکها و کارمزدهایی که آنها جمعآوری میکنند. پرداختهای فرامرزی را دریافت کنید که در آن بانکهای خبرنگار متعدد، بلاک چینهای خصوصی (ظاهراً) را برای بهبود نقل و انتقالات داخلی ایجاد میکنند. بهترین بانک خبرنگار، بانک کارآمدتر نیست – این بانکی است که به لطف استیبل کوین ها به آن نیاز ندارید.
این بدان معنا نیست که بانکداری از بین می رود. حتی استیبل کوینها به شخصی برای نگهداری ذخایرشان نیاز دارند و توکنها اغلب به نگهبان نیاز دارند. اما هر چه بانکهای بزرگ زمان بیشتری را صرف فانتزیهای زنجیره خصوصی کنند، احتمال ایجاد محصولات ارز دیجیتال مفید کمتر میشود.
سولومون در مقاله خود استدلال می کند که “تحت هدایت یک موسسه مالی تنظیم شده مانند ما، نوآوری های بلاک چین می تواند تکامل یابد” و سپس “اختراع ایمیل FedEx یا UPS را منسوخ نمی کند.” این یک قیاس نادرست است. بهتر از این، خدمات پستی ایالات متحده است، که در آن حجم پست تا 50٪ کاهش یافته است. آیا وال استریت گوش می دهد؟
دومین مشکل هر شبکه خصوصی سرعت توسعه پایین است. در DeFi، پروتکل های جدید اغلب توسط توسعه دهندگان تصادفی راه اندازی می شوند. اکثر آنها شکست می خورند (گاهی به طور فاجعه بار)، اما به لطف ماهیت بدون مجوز شبکه های عمومی، تکرار آنی است. به این ترتیب است که ما پیشرفتهای نسلی را به دست میآوریم که با کمک 100000 دلاری مانند Uniswap ساخته شدهاند – با حقوقی کمتر از دستمزد مدیران بانکهای بیشماری که بر روی آخرین فانتزی شبکه خصوصی کار میکنند.
مربوط: از نیویورک تایمز گرفته تا WaPo، رسانهها بر سر بنکمن-فرید میچرخند
بانکداران دوست دارند استدلال کنند: “اما یک دقیقه صبر کنید، “در مورد مقررات چطور؟ حتی اگر بخواهیم نمی توانیم مستقیماً وارد DeFi شویم.” درست است. اما مشکل آنها هم هست
منظور این مدیران اجرایی این است که انتظار دارند خندق های نظارتی به طور نامحدود از آنها محافظت کند. اگر هر پروژه DeFi مجبور بود ابتدا مجوز بانکی دریافت کند، سرعت نوآوری در کریپتو به شدت کاهش می یابد.
اما وقفه اینطوری کار نمی کند. با استفاده از قراردادهای هوشمند و نتایج تضمین شده رمزنگاری، DeFi بسیار امن تر از هر بانکی خواهد بود. با استفاده از یک شبکه عمومی شفاف و جهانی مانند اتریوم، این شبکه از هر سیستم مالی امروزی در دسترس تر و منصفانه تر خواهد بود. اصلاح کننده ها در نهایت ظاهر می شوند.
سخت است که دقیقاً بدانیم یک آینده بدون مجوز عمومی چگونه خواهد بود، اما یک چیزی که می توانیم از آن مطمئن باشیم این است که مانند وال استریت امروز نخواهد بود. تاریخ اینطوری کار نمی کند.
این مقاله فقط برای اهداف اطلاعاتی عمومی است و در نظر گرفته نشده است و نباید به عنوان مشاوره حقوقی یا سرمایه گذاری تلقی شود. دیدگاهها، نظرات و دیدگاههای بیانشده در اینجا صرفاً متعلق به نویسنده است و نیازی به بازتاب یا ارائه دیدگاهها و نظرات Cointelegraph نیست.
نویسنده: Omid Malekan
ارسال پاسخ